۱۳۹۱ مرداد ۲۹, یکشنبه

رویا

کِی شود این رویا؟
در پس این لحظه ها که می گذرند و دوام از من می ربایند
در پس پیوندهای سست و خیره سر
در پس ناجوری ها که نمی شوند و جورواجوری که می شوند
آه...
کِی شود این رویا؟
می دود در پس ذهنم و پیشم نمی آید
می آید و دستِ خالی؛
که حتی بر سرم هم نمی کشد
کِی شود؟
که تحلیل می روم،
نه آنچنان که می بایست،
نه آنچنان که او می خواهد
و نه آنچنان که خود می خواهم
هرز می شوم...
ذره ذره می کاهم و این رویا...
نمی آید
نه می رود
آه... این رویا...
نمی شود...
نمی شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر