۱۳۹۰ شهریور ۲۴, پنجشنبه

خاطرات

ای دفترچه خاطراتم
که دیگر دستی برویت نمی کشم،
دیگر مرور نمی کنم ات،
خاطرات ات را نمی خوانم
و در آغوش نمی گیرم ات...
آن خنده ها که فراموش کردی،
آن شادی ها و بی غمی ها،
که در تاری و تباهی خاک می خورند،
آیا شود که دوباره در تو بنویسم؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر