عاشورا
نرده ها شکسته اند
بوی دود و آتش همه جا پر می زند
بینی ام می سوزد و چشمانم خونین است
سیگاری روشن می کنم
نیروهای امنیتی میدوند
سگ ها رم می کنند
آزاد شده اند و سوی خون می آیند
سوی خونریزی
می گریزیم
صدای تیر
صدای فریاد
صدای زمین خوردن یک مبارز
صدای اشک و سرفه های پی در پی
صدای قمه میان هراس مردم
...
در گذر است هر لحظه ی هولناک این جنبش
پژواک می شود هیاهوی شهر
باز می گردد
آشوبی برپاست
فریاد ماندگار می شود در هر سبز
و محکم تر بالا می گیرد
فریاد آزادی
مرگ آمده است و خیمه بر سر رسوایان زده است
پیروزی از آن ماست
در گذر است هر لحظه ی هولناک این جنبش
نرده ها شکسته اند
بوی دود و آتش همه جا پر می زند
بینی ام می سوزد و چشمانم خونین است
سیگاری روشن می کنم
نیروهای امنیتی میدوند
سگ ها رم می کنند
آزاد شده اند و سوی خون می آیند
سوی خونریزی
می گریزیم
صدای تیر
صدای فریاد
صدای زمین خوردن یک مبارز
صدای اشک و سرفه های پی در پی
صدای قمه میان هراس مردم
...
در گذر است هر لحظه ی هولناک این جنبش
پژواک می شود هیاهوی شهر
باز می گردد
آشوبی برپاست
فریاد ماندگار می شود در هر سبز
و محکم تر بالا می گیرد
فریاد آزادی
مرگ آمده است و خیمه بر سر رسوایان زده است
پیروزی از آن ماست
در گذر است هر لحظه ی هولناک این جنبش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر