پرده تكان مي خورد
باد آرام
مي وزد بر تنم
آنجا كه انگشتان تو عبور مي كرد
تو را گم كرده ام
سرم به خواب نمي رود
سرد مي شوم
چشمانم را مي بندم
تا گرماي تورا نگه دارم
باد آرام
مي وزد بر تنم
آنجا كه انگشتان تو عبور مي كرد
تو را گم كرده ام
سرم به خواب نمي رود
سرد مي شوم
چشمانم را مي بندم
تا گرماي تورا نگه دارم